توجه به ويژگيهاي رشد كودكان دوره ابتدايي
توجه به ويژگيهاي رشد كودكان دوره ابتدايي
دوره ابتدايي كودكي از مهمترين دورههاي رشد و تحول آدمي است و از آنجا كه توحه به ويژگيهاي مختلف رشد كودكان براي معلمان و مربيان بسيار حائز اهميت است. در اين مقاله به مهمترين جنبه هاي رشد كودكان دوره ابتدايي اشاره مي شود.
دوره ابتدايي به دو دوره اول و دوم قابل تفكيك است . در دوره ابتدايي كودكان 6 تا 9 ساله در كلاسهاي اول، دوم و سوم قرار ميگيرند و دوره دوم شامل كودكان 9 تا 12 ساله است كه در كلاس چهارم، پنجم، و اول راهنمايي تحصيل ميكنند.
عوامل زيستي همانند ،ميتوانند باعث تشابه كودكان در بسياري از موارد شود ولي از آنجا كه هر فرد تركيب يگانهاي از ژنها را داراست در معرض مجموعه يگانه و خاصي از تجارب قرار مي گيرد و به اين ترتيب كودكان از يگديگر متفاوت مي شوند. قابل ذكر است كه هر چه كودكان از الگوي رشد يكساني تبعيت ميكنند كودكان از يگديگر متفاوت مي شوند. قابل ذكر است كه گر چه همه كودكان از الگوي رشد يكساني تبعيت مي كنند ولي تفاوتهاي ارثي و تجارب محيطي سبب ميشود كه هر يك منبطق با فرديت خاص خود قدم دراين مراحل بگذارد. نكته قابل توجه اينست كه جايگزيني هر ويژگي در يك دوره قرار دادي است و فرايند رشد آن چنان ثابت و خطكشي شده نيست كه هر تعميمي از آن فقط در يك دوره خاص كاربرد داشته باشد و به دليل وجود تفاوتهاي فردي بعضي از خصوصيات در اين دو دوره با مهم تداخل دارند.
مهمترين خصوصيات كودكان دوره ابتدايي را مي توان به خصوصيات بدني، ذهني، اجتماعي ،اخلاقي و عاطفي دستهبندي نمود كه در ادامه به اختصار به هر يك از اين ويژگي ها اشاره مي شود.
خصوصيات بدني
الف) كودكان 6 تا 9 سال ( دروه ابتدايي)
* بيش از حد فعال هستند.
چنانچه اين كودكان در كلاس درس مجبور شدند كه اغلب نشسته و آرام باشند ،انرژي بسيار خود را به شكل عادات عصبي همچون جويدن مداد ، بيقراري عمومي، ايجاد سروصدا و مزاحمت براي كلاس، صرف خواهند كرد. يعني محدوديتهاي زياد بدني براي آنها منجر به جنب و جوش غير معمول و زياد حرف زدن مي شود. لذا در فرايند ياد دهي – يادگيري بايد براي كودكان فرصتهايي فراهم آورد تا ضمن فعاليتهاي بدني انرژي خود را صرف كنند.
*عدم تمركز براي مدت زمان طولاني
كودكان اين دوره در نتيجه فعاليت هاي بدني و فكري زود خسته شده و براي مدت زمان زاد امكان تمركز بر يك مطلب را ندارند لذا به زمان هايي براي استراحت نياز دارند بهتر است بعد از فعاليتهاي شديد يا خسته كننده و درسي ،فعاليتهاي آرام و مفرحي برنامه ريزي شود.
* محدوديتهاي كنترل عضلات
در اين كودكان كنترل عضلات بزرگ بر عضلات كوچك برتري دارد و هماهنگي عضلات كوچك براي انجام كارهاي ظريف دشوار است . بنابراين كارهاي ظريف و دقيق با اشكالاتي همراه است لذا دادن تكاليف و مسئوليتهايي كه نيازمند ظرايف و دقت باشد به مقدار زياد و در يك نوبت مناسب نيست.
* عدم انطباق كامل چشمها
انطباق چشمها تا حدود هشتسالگي كامل نميشود به همين دليل كودكان اين دوره در تمركز بر اشياء يا نوشتههاي كوچك محدوديتهايي دازند لذا بهتر است كوكان به خواندن كتابهايي با چاپ درشت تشويق ش.ند و از وادار كردن آنها به خواندن زياد در يك نوبت خو داري شود.
* كنترل بدني خوب
بسياري از كودكان در اين سنين ،اطمينان قابل ملاحظهاي به مهارتهاي خود دارند كه سبب ميشود تا خظرات ناشي از فعاليت هاي جسورانه خود را كمتر از آن چه هست پيشبيني كنند لذا ميزان سوانح در كلاس سوم به حداكثر ميرسد. لذا پيشنهاد مي شود و در فرصتهايي مناسب، كودكان به بازيهاي پر هيجان ولي بيخطر تشويق شوند به عنوان نمونه بازي هاي دسته جمعي و بيخطري كه مستلزم نمايش مهارت يا قدرت كودكان باشد.
ب) كودكان 9 تا 12 سال ( دوره دو ابتدايي)
* هماهنگي ظريف حركتي
براي كودكان اين دوره هماهنگي ظريف حركتي در حد قابل قبولي ،ميسر است كار كردن با اشياي كوچك براي بسياري از كودكان آسان و لذتبخش است. و از عهده انجام كارهاي ظريف و دقيق برميآيند . شركت فعال نقاشي ، مدلسازي، سفالگري، براي آنها دوستداشتني اشت.
* كامل نبودن رشد استخوانها
در اين كودكان استخوانها هنوز رشد كافي نيافتهاند از اين رو استخوانها و رباطها توان تحمل فشار زياد را ندارند. لذا در بازيهاي گروهي پيشنهاد ميشود نقشها و مسئوليتهاي خسته كنندهاي كه توان بدني بالايي ميخواهد براي مدت كوتاه و به صورت نوبتي به عهده آنان گذاشته شود.
خصوصيات ذهني
الف) كودكان 6 تا 9 سال ( دوره ابتدايي)
*علاقه زياد به يادگيري
با وجود انگيزه هاي دروني پاك و بيآلايش كودكان،معلم براي يادگيري مطالب و مفاهيم زيادي به شيوه هاي برانگيختن كودكان به فعاليتهاي داوطلبانه ندارد. فقط كافي است به موقع كودكان فرصت فعاليت را بدهد و از آن استقبال كند.
* علاقه به حرف زدن ( ارتباط نزديك زبان وو تفكر)
اين روش كودكان مهارت بيشتري در سخن گفتن دارند تا نوشتن ،علاقه زياد به پاسخگويي
بدون توجه به صحيح به بودن پاسخ در اين كوكان وجود دارد. به همين سبب كنترل فعاليت كودكان در كلاس مشكل ميشود آموزش رعايت نوبت در سخن گفتن و تمرين خوب گوش كردن به سخنان ديگران، ضرورا پيدا ميكند. بايد دقت شود به همه بچهها فرصت يكساني در اين رابطه داده شود. و جي آرام و آزاد فراهم شود كه در دانشآموزان آزادانه و بدون ترس،توبيخ يا تمسخر دگيران به ارائه نظر در كلاس بپردازد.
* تفكر عيني
تفكر كودك به تجارب عملي او محدود است لذا قادر به تعميم دادن و مواجهه با موقعيتهاي فرضي نيست او در درك مفاهيم انتزاعي محدوديتهايي دارد. براي اين كودكان، يادگيري از طريق فعاليت و تجربه مستقيم است براي اينكه كودكان به روش خود بياموزند، به آنها امكانات و فرصتهايي داده شود تا به آرامي شروع به كار نموده و توليد كننده بالقوه اي شوند،لذت كالم كردن يك كار هنري يا تكليف را احساس كنند و بتدريج بياموزند كه براي كامل كردن فعاليت هاي خود، توجه دائمي و پشتكار لازم است.
ب) كودكان 9 تا 12 سال ( دوره دوم ابتدايي)
* كنجكاوي درباره همه چيز
بديهي است كه كنجكاوي در همه كودكان وجود دارد ودر تربيت كودك بايد از آن به بهترين وجه استفاده شود. بزرگسالان به جاي پاسخگويي بيدرنگ سوالهاي كوكان، ابتدا نظر آنها را جويا شده، سپس آنها را تشويق نموده و به سويي هدايت كنند تا پاسخها را خودشان بيابند. وتا آن هنگام كه علاقه و اشتياق به آموختن و يا انجام فعاليتي را دارد او را تشويق نمايند.
* گذر از تفكر عيني به تفكر انتزاعي
تفكر كودك در اين مرحله هنوز به تجارب مستقيم و عملي بستگي دارد. كودك در زمنيههايي كه به درك مستقيم نرسيده است از طريق مقايسه شباهتهاي موضوع جديد با آن چه قبلاً تجربه كرده است به استدلال ميپردازد بهتر است در مورد مفاهيم انتزاعي از جمله مفاهيم ديني فرصت داده شود كوك افكارش را بيان كند تا از اين طربق سطح آگاهي او را در مورد مفاهيم گوناگون تشخيص داد و ميزان درك او را فهميد. به كودك اجازه دهيد تا به روش خود و در حد توانايي خود، آن مفهوم را توضيح دهد . كوششهايي كه صرف سريعتر رسيدن كودك به تفكر انتزاعي است احتمالا بيحاصل بوده و بالعكس.، باعث سردرگمي و اضطراب او ميشود.
خصوصيات اجتماعي
الف) كودكان 6 تا 9 سال ( دوره ابتدايي )
* انتخاب دوست
كودكان اين دوره ، در گزيدن دوست خوب سختگيري بيشتري دارند و احتمالاً يك دوست صميمي كم و بيش دائمي دارند، در اين ارتباط بايد مراقب كودكاني كه در دوستيابي مشكلاتي داشته و منزوي هستند بود.
* بازيهاي سازمان يافته
بازي دنياي كودك است و مربياني كه از طريق بازي مفاهيم لازم را به كوكان آموزش ميدهند و در كار خود توفيق بيشتري كسب مينمايند . در بازي كودك رابطه امني با همسالان خود و برزگسالان برقرار ميكند و مجال مي يابد كه با شيوه مخصوص خود و عبارات خاص خود،احساسات ،نگرشها و افكار خويش را مطرح نمايد.
كودكان اين دوره به بازيهاي سازمان يافته در گروه هاي كوچك علاقمندند از طريق بازي ميتوان قواعد و قوانين اجتماعي از قبيل رعايت نوبت ،احترام ديگران،نظم و.... را آموزش داد.
افزايش رقابت با همسالان
در اين دوره ميل به رقابت با ديگران افزايش يافته و لاف زدن و دعواهاي كلامي بين آنها ديده ميشود. با وجود اينكه رقابت در حد مطلوب آن براي ايجاد انگيزش مناسب و مفيد است اما بايد مراقب نتايج منفي رقابت هاي آنان بود لذا بايد از مقايسه كودكان در كلاس درس پرهيز نموده و از چشم و همچشمي آنها جلوگيري شود. كودكان بايد به رقابت با خويش تشويق شوند. اگر كودك در رقابت با خود احساس موفقيت و رضايت كند ديگر نياز نخواهد داشت كه در زمينه توانايي هاي خود لاف بزند. همچنين رقابت سالم گروهي بايد جايگزين رقابت با افراد شود.
* انتخاب آرمانها و اهداف والدين و معلم
استانداردهاي رفتار كودكان اين دوره معمولا توسط والدين و معلمان مشخص ميشود لذا از كمال طلبي و اهداف آرماني براي تعيين رفتار مناسب آنها بايد پرهيز شود.
ب) كودكان 9 تا 12 سال ( دوره ابتدايي)
* جامعه پذيري و آموختن همزيستي مسالمت آميز از طريق الگوگيري
رشد اجتماعي كودكاني از فعاليتهاي اجتماعي مناسبتري بهرهمند ميشوند به مراتب بيشتر است . ترتيب مطلوب و سازگار شدن با اجتماع در تنهايي و انزوا امكان پذير نيست. پيدايش بخش عمدهاي از رفتار اجتماعي كودكان از طريق مشاهده و تقليد از الگوها صورت مي گيرد، اين الگوها ميتوانند والدين، معلم، همبازيها، شخصيتهاي كارتوني و قهرمان هاي اجتماعي باشند.
در الگوگيري ،كودك بايد توان درك و فهم اعمال الگو را داشته بادش تا به آن توجه كند در ضمن اگر كودك آمادگي و زمينه مستعد داشته باشد اعمال الگو را بهتر فرا ميگيرد.
كودك براي انجام و تكرار اعمال الگوي مورد نظرش بايد امكانات و توانايي داشته باشد و وقتي خود، عمل الگو را تكرار ميكند نتيجه اش براي او مهم است. از سوي ديگر براي كودك اهميت دارد كه پيامد عمل تقليد شده چيست، آيا اطرافيان و جامعه آن را تقويت نموده و از آن ارزيابي مثبتي دارند يا خير ؟ در اين مرحله تقويتهاي موثر در تاييد عمل انجام شده او مطرح است ، و با اين كار ميتوان اعمال او را جهت داد.
* رشد تكلم و روحيه اجتماعي
كودكان اين دوره بتدريج قادر به درنظر گرفتن عقايد ديگران و برقراري ارتباط با آنها ميشوند. در كلاس بايد شرايطي فراهم شود كه كودكان كنش متقابل اجتماعي داشته و بتوانند به سخنان و نظرات ديگران خوب گوش داده و از يگديگر بياموزند . گاهي مشاركت دادن آنها در گروه هاي غير متجانس ( كودكاني با توانايي و تجارب مختلف ) مناسبتر است.
در صورتي كه كودكان از نيروي ابتكار و اعتماد به نفس مناسبي بهره مند نباشند، كمبود ارتباط جمعي مفيد با ديگران،موجبات كمبود رشد اجتماعي آنها ميشود. لذا براي افزايش اعتماد به نفس آنها بايد از روشهاي مناسب استفاده نمود. و مسئوليتها و كارهايي از او در گروه درخواست نمود كه توانايي انجام آن را داشته و موجبات تقويت اعتماد به نفس او را فراهم آورد.
* مرحله سازندگي ( به هر دو مرحله مربوط است)
از نظر اريكسون كودكان اين دوره در مرحله سازندگي هستند و از طريق ايجاد و ساخت به شناخت مي رسند، بايد به ساختن و انجام كارها تشويق شوند و مجاز باشند كه فعاليتي را شروع نموده و براي به پايان رساندن آن تلاش كنند امكان كسب تجارب مثبت در كامل كردنم وظايف تعيين شده خود را بيابند و براي كوششهايشان تحسين شده و بدين ترتيب به مرحله سازندگي برسند و از صحيح انجام دادن فعاليت خود، احساس رضايت كنند. بايد توجه نمود كه اگر كوششهاي آنها مزاحمت و بياهميت تلقي شده و در مورد استهزا قرار گيرد، احساس حقارت و بي كفايتي خواهند نمود.
* نياز استقلال
نياز به استقلال بيشتر و رها شدن از تسلط مستقيم والدين و رسيدن به تشخيص فردي از ويژگيهاي اين كودكان است. به دليل احساس نياز به استقلال و شكلگيري رفتار گروهي و همچنين علاقه به تحت تاثير قرار دادن دوستان،ممكن است كودكان تمايل به رفتارهايي در جهت جبران ممنوعيتهاي بوجود آمده از سوي معلم، پيدا كنند و همچنين به دليل تمايل كودكان به نشان دادن خود در گروه ،براي اثبات جرات و شجاعت خود اقدام به دعوا با افراد گروه ديگر و با اعمال غير قانوني مثل برداشتن وسايل ديگران دست بزنند . بنابراين بهتر است در كلاس شرايطي فراهم بيايد تا آنها نظرات خود و توانمندي هايشان را به صورتي مثبت مطرح نمايند از سوي ديگر اين كودكان هنوز هنوز احساس نياز به راهنمايي و پشتيباني بزرگسالان دارند در اين راستا رفتارهاي غير منظم و متغير آنها متحمل است ودر مقابل اين دو سو گرايي كودك بايد به حدالامكان صبور بود.
* توجه بازي هاي گروهي
در اين مرحله كودكان بيشتر علاقه دارند در فعاليتهاي تيمي و سرگرمي هاي گروهي شركت كنند و با همكاري با دوستان خود در يك تيم، به رقابت با تيم ديگري بپردازند. از اين طريق او از فردي منفرد و خود گرا به موجودي اجتماعي و هماهنگ با اجتماع تبديل ميشود.
* كمالگرايي
بسياري از اين كودكان تمايل به كمالگرايي دارند و در بسياري از موارد به علت ناتواني در رسيدن به اهداف و استانداردهاي بالايشان ( انتظارات غير قابل دسترس) احساس حقارت و عدم كفايت ميكنند آنها بايد تشويق شوند از فعاليتهاي ساده شروع كنند،تا تجارب موفقيت آميزي بدست آورده و احساس كفايت كنند سپس به سراغ كارهاي مشكل تر بروند ( از آنها نبايد توقعات فراتر از توان و قابليت هايشان داشت.)
خصوصيات اخلاقي
الف )كودكان 6 تا 9 سال ( دوره ابتدايي)
* واقع گرايي اخلاقي
كودكان اين دوره به دليل اهميت بيش از حدي كه براي قواعد و قوانين اخلاقي قائلند به واقع گرايان اخلاقي مشهورند. آنها قوانين را مقدس و غير قايل تغيير ميدانند. درك و پذيرش و انطباق دادن قواعد بازي متناسب با شرايط و موقعيتهاي خاص ،براي آنها دشوار است. لذا ممكن است در ارتباط با عدم رعايت دقيق اين قوانين از سوي ديگران،با آنها دچار مشكل و اختلاف شوند.
* توجه به نتيجه عمل
از نظر كودك،مسئوليت اعمال افراد مربوط به انگيزهها و نيات آنها نيست. در اين مرحله كودك نيت و قصد كارها را نميتواند در نظر بگيرد. بلكه تنها نتيجه و پيامد رفتار ديگران مهم و قابل توجه است.
* توسعه مفاهيم اخلاقي
در اين كودكان بتدريج مفاهيم عمو ميت مييابد. ( البته مفاهيم به اعمال خاصي مربوط ميشود و بتدريج عموميت مييابد) براي اين كودكان خوب بودن به معني اطاعت از قواعد و قوانين بزرگترهاست. در اين دوره كوچكترين انحراف از يك قانون به نظرشان بيقانوني و بي عدالتي به نظر ميرسد لذا ميل به لو دادن اشتباهات ديگران در آنها ديده ميشود. در اين خصوص امر و نهي كردن اثر چنداني ندارد و بهتر است هنگامي به بحثهاي اخلاقي پرداخته شود كه آن عمل در حال اتفاق افتادن و شرايطي فراهم شود كه كوكان در مورد اينكه چرا عملي خوب يا بد است بينديشد.
آنها در درك روح قوانين و اينكه چگونه و چرا قواعد بازي بايد با موارد خاص انطباق داده شود و موقعيتهاي متفاوت، و تعديل قوانين محدوديت دارند.( واقعگرايي اخلاقي) لذا بايد توجه داشت كه قوانين اخلاقي در حد توان دركشان مطرح شود زيرا كوچكترين تخطي از چنين قوانيني را گناه بزرگي ميدانند. و در صورت انجام چنين تخلفاتي ،احساس گناه بسياري را تجربه نمايند. كه براي سلامت رواني آنها مضر است.
*خود مداري
خود مداري مانع از آن مي شود كه بفهمند ديگران ديدگاههاي متفاوتي دارند و روي سخن و خواسته خود بسيار اصرار دارند. به همين دليل بعضاً ديده مي شود كه يك سوالي توسط ديگري پاسخ داده شده عينا تكرار ميكنند چرا كه در آن لحظه فقط ميخواهند حرف خود را بزنند و توجهي به صحبت ها و سخنان ديگران ندارند.
ب) كودكان 9 تا 12 سال ( دوره ابتدايي)
*نسبي گرايي و اخلاقي
از حدود 9 سالگي به بعد نسبي گرايي اخلاقي شروع به رشد ميكند. كودكان از اين به بعد فقط به اعمال و پيامدهاي ظاهري رفتار توجه نميكنند بلكه انگيزهها،نيات ،احساسات و ديدگاههاي ديگران را نيز در رفتاري كه از آنها صادر شده مورد نظر قرار ميدهد.
در حدود (11-12) سالگي كودكان ميتوانند درك كنند كه ميزان قصور فرد را ماهيت انگيزه وي ، تعيين ميكند. و با آگاهي از اينكه ديگران ميتوانند ديدگاههاي متفاوتي داشته باشند بر خود مداري خود غلبه مي كنند. در نتيجه در قضاوتهاي اخلاقي به انگيزهها و اوضاع و احوال توجه ميكنند و در مورد قوانين انعطاف پذيرتر مي شوند زيرا تشخيص ميدهند كه قوانين حاصل توافق افراد براي انجام دادن رفتارهاي مناسب در موقعيتهاي معين است و امكان تغيير آن وجود دارد.
خصوصيات عاطفي
الف) كودكان 6 تا 9 سال ( دوره اول ابتدايي)
* اگاهي از احسات ديگران
كودكان در اين سنين به تدريج ار احساسات ديگران آگاه ميشوند و گاهي به سبب آگاهي از نقاط ضعف و حساسيت ديگران،آنها را آزرده خاطر نموده و مورد تمسخر قرار دهند بدون آن كه بدانند اين رفتارشان تا چه حد براي ديگران مخرب و آزارند است كه معلمين بايد متوجه چنين وضعيتهايي در كلاس بوده و آنها را هدايت نمايد.
به انتقاد و تمسخر ديگران حساسند و ممكن است در پذيرفتن شكست با مشكلاتي روبهرو شوند،شايسته است به جاي انتقاد از او، تقويت مثبت تواناييها و نكات مثبت او استفاده كرد و از سرزنش و تمسخر جدا خودداري شود.
* تمايل به خشنود كردن معلم و والدين
كودكان در اين دوره علاقمندند كه معلم خود را خشنود كنند و از اين جانب وي مسئوليتي به آنها سپرده شود لذت مي برند. با واگذاري كارهاي نوبتي ساده به آنها و بهرهگيري از شيوههايي كه كودكان بتوانند به فرصتهاي يكساني در جهت ياري رساندن و كمك نمودن به معلم خود دست بيابند و تاييد او را دريافت كنند حائز اهميت است.
ب) كودكان 9 تا 12 سال( دوره دوم ابتدايي)
* نياز به تاييد همسالان
كودكان اين دوره نياز دارند كه از سوي همكلاسان مورد تاييد واقع شوند. اگر در كلاس به اين نياز كودكان براي ابراز وجود مثبت توجه شود ديگر نيازي به رفتارهاي معارض با مقررات كلاس وجود خواهد داشت.